به نظر میرسد که تحریمهای یکجانبه علیه کشورها، بیشتر شبیه به تنبیه دستهجمعی است تا اقدامات اصلاحکننده، زیرا دسترسی عادیترین اقشار یک جامعه را به اساسیترین نیازها مانند نیازهای دارویی قطع میکند. اما از طرفی در گفتمان بینالمللی تحریمها اغلب به مثابه کمخطرترین ابزارها و اهرمهای فشار علیه کشورها بازنمایی میشوند. در این خصوص با امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر روابط بینالملل، گفتوگویی انجام دادهایم:
آیا تحریم یا دعوت به اعمال آنها، به منظور ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی یا سیاستهای یک کشور میتواند توجیه اخلاقی و حقوقی داشته باشد؟
توجیه اخلاقی ندارد اما توجیه حقوقی دارد. بر اساس قوانین داخلی کشورهایی است که تحریمها را اعمال میکنند. مثلا در آمریکا، تحریمها توسط کنگره آمریکا تصویب میشود؛ این تحریمها زمانی به لحاظ حقوقی مشروعیت پیدا میکنند که به تصویب سازمان ملل برسند. سازمان ملل این حق را دارد که تحریمهایی را اعمال کند و در دهههای گذشته بارها این کار را انجام داده است. اما تحریمها به لحاظ اخلاقی توجیهپذیر نیست چون شهروندان عادی را هدف قرار میدهد. به خصوص آسیبپذیرترین اقشار جامعه را با قطع دسترسی به نیازهایی مانند نیازهای دارویی تحت تأثیر قرار میدهد.
چه تفاوتی بین تحریمهای وضعشده توسط سازمان ملل متحد و تحریمهای یکجانبه وجود دارد؟
تحریمهایی که توسط سازمان ملل متحد تصویب میشود، تحریمهایی مشروع محسوب میشود و این مشروعیت را کشورهایی که عضو سازمان ملل هستند به آن بخشیدهاند. درواقع این کشورها صلاحیت سازمان ملل را پذیرفتهاند و به اجرای این تحریمها ملزم هستند. اما تحریمهای یکجانبه مبنای حقوقی ندارند و برای دیگران لازمالاجرا نیستند، اما چون زور و قدرت در نظام بینالملل حرف میزند، کشورهای تحریمکننده از قدرت ارعابگری خودشان استفاده میکنند تا دیگران را وادار به تبعیت از تحریمها کنند. تحریمهای یکجانبه، مثل تحریمهای آمریکا علیه ایران، مبنای قانونی ندارند اما چون آمریکا زور دارد و از ابزارهای مالی و بانکی بهره میگیرد، دیگران را به پذیرش این تحریمها وادار میکند. در نتیجه، این تحریمها عملاً تأثیرگذار میشوند، حتی اگر مبنای قانونی نداشته باشند
تجربههای تاریخی درباره اثرگذاری تحریمها بر تغییر رویه و رفتار کشورها چه چیزی را نشان میدهد؟
بستگی به قدرت تابآوری آن کشورها دارد. بعضی مواقع تحریمها تغییر رفتار یا تغییر رژیم را باعث شده است. البته در کنار تحریمها، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، اقدامات نظامی و تلاش برای ایجاد شکافهای درونی در ایجاد این تغییرات نقش بازی کردهاند و میتوان گفت یک جنگ ترکیبی توانسته تغییرات بنیادین ایجاد کند.
برای مثال، سودان به تحریمهای آمریکا تن داد و [در کنار وعدههای کاهش تحریمها و در بستر تغییرات داخلی] رابطهاش را با اسرائیل عادی کرد. یا حزب بعث سوریه به رهبری بشار اسد به واسطه تحریمها و البته ترکیب آن با عوامل دیگری از جمله حمایت خارجی از نیروهای مخالف به هدایت جولانی، [نارضایتیهای داخلی و درگیریهای فرقهای] و انفعال ارتش سوریه، سرنگون شد. اما نقض آن هم وجود دارد. مثلاً کشورهایی مثل کوبا، کره شمالی و ایران سالهاست تحت تحریمها قرار دارند. توانمندی، میزان تابآوری، انسجام داخلی، و داشتن متحدان بینالمللی مجموعهای از عواملی هستند که میتوانند در اثرگذاری تحریمها بر کشورها نقش تعیینکنندهای داشته باشند.