دوشنبه 29 ارديبهشت 1404
|
گفتگو |
جهان در آستانه نظمی نوین قرار گرفته که تحت تأثیر تحولات عمیقی مانند جنگ اوکراین، بحران غزه، و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا، در حال شکلگیری است. این نظم در حال ظهور، که با پرسشهایی درباره همگرایی یا واگرایی بازیگران جهانی همراه است، فرصتها و چالشهایی برای دیپلماسی منطقهای و بینالمللی ایجاد کرده است. آیا جهان به سمت همکاریهای چندجانبه حرکت میکند یا واگراییهای سیاسی و ایدئولوژیک بر آن غالب خواهد شد؟ ایران، با سیاست خارجی مبتنی بر استقلال و چندجانبهگرایی، در این معادله جایگاه ویژهای دارد. وحید کریمی، سفیر اسبق ایران در نامیبیا و دیپلمات پیشین در لندن و نیویورک، در گفتوگویی تحلیلی، عوامل شکلدهنده این نظم، نقش ایران، و ضرورت دیپلماسی فعال برای تأثیرگذاری بر آن را بررسی کرده است. در این گپ و گفت، کریمی ضمن دفاع ضمنی از تبیین شرایط کنونی منطقه و جهان، پیچیدگیهای همگرایی و واگرایی در نظم نوین جهانی را رمزگشایی میکند.
جنگها و بحرانها؛ کاتالیزور واگرایی یا همگرایی؟
وحید کریمی در تحلیل خود از نظم در حال ظهور، جنگ اوکراین و بحران غزه را بهعنوان کاتالیزورهای اصلی تغییر در معادلات جهانی معرفی میکند. به گفته وی، جنگ اوکراین شکافهای عمیقی بین بلوک غرب، به رهبری آمریکا و اروپا، و قدرتهای شرقی مانند روسیه و چین ایجاد کرده است. این شکافها، که با تحریمهای گسترده علیه روسیه و تقویت ناتو همراه بوده، نشانههایی از واگرایی در نظم جهانی را تقویت کرده است. با این حال، دیپلمات اسبق ایران در لندن معتقد است که این بحرانها میتوانند به همگرایی منطقهای منجر شوند، بهویژه در خاورمیانه، جایی که ایران با دیپلماسی هوشمندانه خود توانسته از این تحولات به نفع تقویت جایگاه منطقهایاش بهره ببرد. سیاست خارجی ایران، که بر استقلال از قدرتهای غربی و همکاری با همسایگان تأکید دارد، فرصتی برای ایجاد ائتلافهای جدید در برابر واگراییهای جهانی فراهم کرده است.
بحران غزه، که با کشتار گسترده غیرنظامیان و انفعال نهادهای بینالمللی همراه بوده، به گفته کریمی، ضعف نظم کنونی را آشکار کرده است. وی انتقاد میکند که نهادهای جهانی، مانند سازمان ملل، در برابر جنایات اسرائیل ناکارآمد بودهاند، که این امر به واگرایی در اعتماد به نظام بینالملل دامن زده است. با این حال، ایران با ارسال پیامهای دیپلماتیک به رهبران جهانی و تأکید بر حمایت از مردم فلسطین، توانسته نقش خود را بهعنوان مدافع حقوق مظلومان تقویت کند. تحلیلگر ارشد حوزه بین الملل تأکید میکند که این موضع اصولی، که ریشه در سیاست خارجی عدالتمحور ایران دارد، میتواند به همگرایی با کشورهای منطقهای و جهانی، بهویژه در جهان جنوب، منجر شود. وی معتقد است که ایران با بهرهگیری از این فرصت، میتواند سرنوشتی بهتر برای ملتهای مظلوم، از جمله فلسطینیان، رقم بزند.
چالشهای اروپا و ظهور جریانهای واگرا
کریمی در بخش دیگری از تحلیل خود، به نقش اروپا در نظم نوین جهانی میپردازد و آن را در برابر چالشهای داخلی و خارجی ناتوان توصیف میکند. به گفته وی، ظهور جریانهای راست رادیکال در کشورهایی مانند مجارستان و برخی کشورهای اروپای شرقی، نشانهای از واگرایی در اتحادیه اروپا است. این جریانها، که با سیاستهای یکپارچگی اروپایی مانند مهاجرت و همگرایی اقتصادی مخالفاند، انسجام اتحادیه را تضعیف کردهاند. سفیر اسبق کشورمان در نامیبیا اشاره میکند که انفعال اروپا در بحرانهایی مانند غزه، که با عدم واکنش مؤثر به کشتار غیرنظامیان همراه بوده، اعتماد جهانی به این قاره را کاهش داده است. این وضعیت، به گفته او، اروپا را از ایفای نقش محوری در شکلدهی نظم نوین جهانی بازداشته است.
در این میان، ایران با دیپلماسی فعال خود، بهویژه در مذاکرات هستهای با تروئیکای اروپایی در استانبول، توانسته از شکافهای موجود در غرب به نفع خود بهره ببرد. لذا دیپلمات پیشی ایران در نیویورک تأکید میکند که سیاست خارجی ایران، که بر مذاکره غیرمستقیم با آمریکا و تعامل با اروپا متمرکز است، فرصتی برای تقویت جایگاه این کشور در نظم در حال ظهور ایجاد کرده است. با این حال، او هشدار میدهد که طولانی شدن مذاکرات و انفعال برخی نهادهای دیپلماتیک داخلی میتواند این فرصتها را به خطر بیندازد. وی معتقد است که ایران باید با تحرک دیپلماتیک بیشتر، از جمله تعامل با همسایگان و بازیگران غیرغربی، نقش فعالتری در تنظیم این نظم ایفا کند.
فرصتهای همگرایی منطقهای و نقش دیپلماسی ایران
کریمی در تحلیل چشمانداز نظم نوین، بر پتانسیل همگرایی منطقهای تأکید میکند و ایران را در مرکز این فرآیند میبیند. به گفته وی، نشستهای اخیر در منطقه، مانند اجلاس سران عرب در بغداد و همکاریهای ترکیه، آذربایجان، و اسرائیل در باکو، نشاندهنده تلاش کشورها برای ایجاد ائتلافهای منطقهای است. با این حال، او انتقاد میکند که ایران در برخی از این ابتکارات، مانند گفتوگوهای منطقه ای درباره موضوعات مختلف جاری، حضور فعالی نداشته است. این انفعال، به گفته کارشنای حوزه سیاست خارجی، میتواند ایران را از تأثیرگذاری بر نظم منطقهای بازدارد. وی تأکید میکند که سیاست خارجی ایران، که بر چندجانبهگرایی و همکاری با همسایگان استوار است، باید با تحرک دیپلماتیک بیشتری همراه شود تا فرصتهای موجود از دست نرود.
کریمی معتقد است که ایران، با تکیه بر سابقه مقاومت در برابر نظم غربی و حمایت از مسائل عدالتمحور مانند فلسطین، میتواند همگرایی با کشورهای منطقهای و جهانی را تقویت کند. وی به اجماع جهان عرب در حمایت از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در اجلاس بغداد اشاره میکند و آن را نتیجه دیپلماسی صبورانه ایران میداند. این اجماع، که با حمایت ضمنی روسیه و چین همراه بوده، نشاندهنده ظرفیت ایران برای ایجاد ائتلافهای جدید در برابر واگراییهای جهانی است. این مفسر حوزه سیاست خارجی تأکید میکند که ایران باید با تقویت روابط با همسایگان، از جمله عراق، ترکیه، و کشورهای خلیج فارس، و مشارکت در ابتکارات منطقهای، نقش خود را در نظم نوین تثبیت کند.
کریمی در پایان، نظم در حال ظهور را در دوران گذار توصیف میکند که هنوز بین همگرایی و واگرایی در نوسان است. وی معتقد است که ایران، برخلاف دوران جنگ جهانی دوم که بهعنوان کشوری ضعیف تنها امضاکننده تصمیمات دیگران بود، اکنون میتواند با دیپلماسی فعال در ترسیم این نظم نقشآفرینی کند. او هشدار میدهد که انفعال دیپلماتیک یا تمرکز بیش از حد بر مذاکرات با غرب، ممکن است ایران را از این فرآیند عقب نگه دارد. عضو سابق میز اروپا/آمریکای وزارت أمور خارجه پیشنهاد میکند که ایران با ترغیب همسایگان به سیاستهای مشارکتی و تقویت چندجانبهگرایی، میتواند نظمی عادلانهتر را ترویج دهد. این رویکرد، که ریشه در سیاست خارجی مستقل و عدالتمحور ایران دارد، نهتنها منافع ملی این کشور را تأمین میکند، بلکه به ثبات و توسعه منطقهای کمک خواهد کرد.